• وبلاگ : فصلي ديگر
  • يادداشت : دل نوشته
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من چه گويم از اين قصه تنهايي و غربت
    من چه گويم از اين قصه غصه غمهاي دراز
    من چه گويم ز تنهايي در اوج شلوغي
    چه بگويم از شقايق :
    همگان ميدانند که شقايق چه گليست ؟
    همگان ميدانند که چرا هيچوقت شقايق در گلدان نيست ؟
    همگان ميدانند که چرا رنگ شقايق سرخ است ؟
    سرخي رنگ شقايق ز پيوستگي عشقش است !
    تنهايي اين گل ز آوارگي عاشق دل سوخته است !
    چه بگويم ز شقايق آن گل هميشه عاشق !
    چه بگويم من ز تنهايي نيلوفر مرداب
    گفتي که دگر خسته شدي
    خسته از انبوهي اينقدر دروغ!
    گفتي مي توان زيبا ديد آبي ديد !
    آري مي شود آبي ديد !
    آري مي شود زيبا ديد!

    الهي اجي فدات شه