بهانه

يه بار نياي طرف وبلاگ ما ها.

ممکنه جيز بشي...آجي

آجي من يه وبلاگ ديگه هم دارما.
سيب كال 2
بيا پيشم.
خوبي ؟
خودت و حسن جون ...هر دو رو مي پرسم.

سلام عزيزم

تولدمه

شما هم دعوتيد

بي وفا يه سر به ما بزن

شايد دلمون برات تنگ شده باشه

اگر براي نيامدنت بي پر و بالي را بهانه مي کني
سالهاست که در امتداد نگاه مهربانت
تو را جستجو مي کنم که از کدامين راه مي آيي
و من که دقايقم را بي صداي دستانت به يادها مي سپارم
براي بوييدن تو
نه
عشق هر گز کافي نيست
که واژه ها چقدر ناقص اند و تو چه اندازه کاملي
اي کاش واژه اي بيش از عشق مي دانستم
که بگويم چه آسان مي شود در بين ابر نگاهت تابيد و نباريد...

و من که عاشقانه عاشقم براي بودن در بين دستانت لفظ عشق
نه
هرگز کافي نيست

آجي جون!

چه طوري؟

بيا تو وبم .باشه

واي چه باحاله که کلي عسک داري

منم موخوام موخوام موخوام
6070

واي خدا مردم از خوشيييييييي

شبهاي بلند بي عبادت چه کنم ؟

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم ؟

گويند کريم است و گنه مي بخشد

گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم ؟

التماس دعا
ياعلي

دلم تنگ است ،تنگ بچگي هامان
به يادت مي رسد آيا؟
زماني کودکي بوديم،جدا از شور اين دنيا
به يادت مي رسد آيا؟
دو خواهر در درون خانه اي بوديم
به يادت مي رسد آيا؟
تو مادر مي شدي گاهي درون خاله بازي ها
به يادت مي رسد آيا؟
عجب نقشي که من مهمان آن بازي ،
که نه گاهي تو مهمان مي شدي ناگاه
به يادت مي رسد آيا؟
دو چادر بر سرمان نيز نقش بازي مي نمودند
به يادت مي رسد آيا؟
چه دوراني...،چه دوراني...
به يادت مي رسد آيا؟
بهار و رعد و برق وصداي نم نم باران
به يادت مي رسد آيا؟
سکوت و چند نگاه و پدر ،مادر
تو ومن
به يادت مي رسد آيا؟
کسي جزما،فقط او بود ناظر
در ميان اين نظرها
شب_آرام ،سکوت و....اومهربانتر از همه
به يادت مي رسد آيا؟

طلوع صبح ديگر باز از راه مي رسد
آري
نمي دانم چرا گم کرده ايم آن روزگاران را..........

به يادت مي رسد آيا؟